ستاره ها
ستاره هاي شب من سياهند
چشماي من تشنه هر نگاهند
غريبه ان اونا كه آشنا مند
هيشكي ديگه حرفي نداره با من
نمي تونم درد و تماشا كنم
مرگ جونه ها رو حاشا كنم
تاريكي دور و بر من همه
كوچه من همقدم ماتمه
نمي شينه روشني توي خونم
قصم اينه كه اين و من ميدونم
ستاره هاي شب من سياهند
چشمهاي من تشنه هر نگاهند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر